صادرات چاپ، شاید همین حالا!
صادرات کارهای چاپی مقولهای پر از اما و اگر ولی پیوسته موضوع بحث محافل و نشستها و مناسبتهای مرتبط با صنعت چاپ بوده است. حالا در شرایط جدید اقتصادی کشور و مشکلات فراوانی که چاپخانهها با آن دست به گریبانند، طرح این مساله قدری تعجب برانگیز به نظر میرسد،
با محدود کردن صادرات، خودزنی میکنیم!
تصمیمات ناگهانی دولت در ماههای اخیر که به دنبال نوسانات نرخ ارز و تشدید تحریمها صورت گرفت، آسیبهایی جدی بر کسب و کار فعالان صنعت چاپ وارد ساخت. منع صدور تعدادی از کالاها، با هر مصلحت و ملاحظاتی که باشد، به کوتاه شدن دست ما از بازار کشورهای منطقه و همسایگان منجر میشود.
حالا کشورهای دیگر به سرعت جای ما را پر میکنند و حتی در آینده با برطرف شدن محدودیتها نیز دیگر به آسانی نخواهیم توانست این بازار از دست رفته را دوباره از آن خود کنیم.
ما کارهای چاپی را در قالب بستهبندی محصولات و نیز به صورت سفارش مستقیم چاپی انجام میدادیم و به ترکمنستان و افغانستان میفرستادیم.
حالا این کارها به کل متوقف شدهاند. سفارش چاپ کارهای هواپیمایی افغانستان، ظروف یکبار مصرف، دفترچههای مدارس، انواع کارت پستالها و ... حالا به سوی پاکستان سرازیر میشود. همچنان که در ترکمنستان رقیبان ترکیهای جای ما را میگیرند.باید توجه داشت که بخش خصوصی برای کسب این بازارها، سالها زحمت کشیده است و دولت به یکباره، بیهیچ مقدمهای این رابطه را قطع کرد.
دولت یکشبه صادرات 75 قلم کالا را ممنوع کرد. به گمرک بخشنامه میشود که از همین امروز چنین مقرراتی اعمال شود. بدون این که مسایل مربوط به بخش خصوصی و قراردادها و ... در نظر گرفته شود و دست کم با نهادهایی مثل اتاق بازرگانی ایران، رایزنی صورت گیرد.
بنبست صادرات چاپ
چاپ به طور عمده به مواد مصرفی وارداتی وابسته است. علیرغم وجود چند کارخانه مرکبسازی و کاغذسازی- که آنها هم به تبع نرخ ارز، قیمت محصولاتشان را بالا بردهاند- بخش قابل توجهی از این مواد و نیز کل پلیتهای مصرفی و کلیشه و مواد دیگر و نیز ماشینآلات این صنعت وارداتی است. بنابراین ارایه خدمات و تولید کارهای چاپی در این شرایط بسیار گران تمام میشود و حتی اگر مشتری خارجی داشته باشیم و ممنوعیت گمرکی نیز برطرف شده باشد، باز هم نحوه محاسبه ارز حاصل از صادرات وقتی به کشور بازمیگردد، به گونهای است که جبران این هزینهها را نمیکند.
اگر بخواهیم مشتری خارجی کاغذ را خودش بدهد و ما کار چاپ شده را به او تحویل دهیم، که جور درنمیآید و به فرض که چنین چیزی از طرف آنها پذیرفتنی باشد، مقررات گمرک، مشکلساز است.
این سیاستها، صادرات چاپ را در بنبست قرار داده است.
پرسشهای بیجواب
جای سوال است که دولت چگونه تصمیم میگیرد سیگار در اولویت دوم تخصیص ارز باشد و کاغذ- که برای دفتر مشق بچههای این کشور استفاده میشود- در گروه پنجم!
چرا به نظر کسانی که در هر بخش از اقتصاد تخصص دارند، اعتنا نمیشود؟
شما ببینید مقوا در اولویت هفتم تخصیص ارز قرار میگیرد. آیا کتابها جلد نمیخواهند؟
آیا دارو- که در اولویت اول است- باید بدون جبعه مقوایی و بستهبندی به داروخانهها ارسال شود؟
کاغذ 30 درصد کار چاپخانهها و مقوا 70 درصد را پوشش میدهد. این محصول با بسیاری از فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی در جامعه ارتباط دارد.
نابسامانی قیمتها و بیثباتی بازار چاپ
ما کاغذ را ظرف سه – چهار ماه به چند قیمت خریدیم، از بندی 25 هزار تومان تا 90 هزار تومان و قیمت مقوا از 700 تومان تا 2700 تومان نوسان داشت. مرکب هم از 800 تومان تا 2600 تومان بالا رفت. با این وضع نمیتوان با مشتری قرارداد بست. اگر دولت بخواهد ثبات اقتصادی ایجاد شود و صادرات داشته باشیم، قیمت چند قلم کالای عمده را برای 6 ماه یا حداقل 3 ماه ثابت نگه دارد. ما بدانیم تا این مدت میتوانیم بر این اساس قرارداد ببندیم. ولی با این نوسانها ما در ارتباط با مشتریان داخلی هم مشکل پیدا کردهایم. ما قبض آب و برق چاپ میکنیم. حتی برای یک هفته هم تضمینی نداریم که نرخ کاغذ چه خواهد بود و بر چه مبنایی قرارداد ببندیم.
بیمهری دولت به صنعت چاپ
به نظر میرسد آسیبهایی که به چاپخانهداران وارد میشود، کمی بیشتر از آن چیزی است که بخشهای دیگر اقتصاد به خاطر شرایط اخیر تحمل میکنند و این شاید تا حدودی ناشی از بیمهری دولت به چاپ هم باشد. وقتی بودجه نشر در وزارت ارشاد 18 میلیارد تومان و بودجه چاپ 2 میلیارد تومان باشد و هنگام گروهبندی کالاها برای استفاده از ارز مرجع سیگار در اولویت 2 و کاغذ در اولویت 5، مرکبهای رنگی در اولویت 7 باشند، معلوم است که چاپ مورد عنایت دولت و برنامهریزان کشور نیست. این رویه به برنامههای دولت در بخشهای دیگر نیز آسیب میزند.
وقتی صحبت از صادرات غیرنفتی میشود، باید بدانیم که چاپ یک پای اصلی کار است و صادرات بدون چاپ و بستهبندی خوب امکانپذیر نیست.در حالی که هنوز هم از200 تن محصول زعفران در خراسان، تنها 50 تن به صورت بستهبندی فروخته میشود،150 تن فله صادر میشود که گاهی جایزه صادراتی هم به فعالان این بخش داده میشود.
30 درصد محصولات باغی ما، به ضایعات تبدیل میشود. در حالی که در کشورهای دیگر برای یک بند کفش هم بستهبندی نام و نشاندار تهیه میشود.
ما بهترین محصول زرشک و آلو و برگهها را در یک پلاستیک میریزیم که هم در معرض آسیب و فاسد شدن قرار میگیرد و هم در بازار توی سرش میخورد.دولت باید حامی بخش خصوصی باشد و در کشورهای دیگر با ظرفیتهای قانونی خود از صادرکننده حمایت کند.
در حالی که من ماهی حدود یک صد هزار دلار به افغانستان صادرات داشتم، در یک معامله حدود 85 هزار دلار مرا بالا کشیدهاند و کسی نیست که از ما دفاع کند.
وقتی LC باز نمیشود و ما مجبوریم به روش نقدی و بر اساس اعتماد کالا را بفرستیم، باید متحمل این زیانها هم بشویم.
فرصت خوبی برای ورود به بازار
کشورهای همسایه داریم
فاصله زیاد دلار و ریال علیرغم مشکلاتی که برای اقتصاد کشور ایجاد کرده، فرصتهایی نیز پدید آورده است. در حوزه چاپ، آن بخش از فعالیتها که مواد مصرفیشان در داخل قابل تامین باشد، اکنون جاذبه قابل توجهی برای همسایگان دارند، زیرا با توجه به کاهش ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی، آنها با همان هزینه قبلی و پرداخت مبلغ معینی دلار یا یورو، میتوانند نزدیک به دو برابر آنچه پیش از این میتوانستند، کالاها و خدمات از ایرن دریافت کنند.
در زمینه ورقهای PVC و مواد PET که پتروشیمیهای ایران مواد اولیه آنها را تولید میکنند، فرصتهای خوبی را میتوان انتظار داشت. در زمینه چاپ لیبل با سیستم هلیوگراور نیز با توجه به تولید مرکب در داخل، میتوانیم امیدوار باشیم.استفاده از این فرصت، البته آسان نیست. اقلام مختلف هزینهها برای تامین بخشی از مواد اولیه بالا رفته، به ویژه اقلام وارداتی تحت تاثیر نوسانات ارزی، رقمهای درشتی را میبلعند. با این همه به خاطر فرصتهایی که برشمردم، میتوان مشتریانی از کشورهای همسایه را جلب کرد و با ارایه کالا و خدمات مطلوب و با کیفیت، بازارهایی را تصاحب کرد.
به تدریج این رابطه پایدار خواهد شد و در شرایط متفاوت اقتصادی و برابری ارز هم این روابط میتواند مبنایی برای توسعه بازارهای صادراتی چاپ باشد.
موفقیت در این زمینه مستلزم همکاری و حمایت دولت است. متاسفانه ما شاهد برخی موانع در مراکز تخصیص ارز هستیم که تامین مواد اولیه مورد نیاز را دشوار میکند، همین تاخیرها به علاوه پارهای مشکلات گمرکی میتواند فرصتهای ما را بسوزاند.اکنون که جاذبه پایین بودن ارزش ریال، موجب توجه متقاضیان چاپ و بستهبندی از کشورهای همسایه شده، باید به سرعت وارد عمل شویم. ما مشتریانی از ازبکستان، ترکمنستان، ارمنستان، آذربایجان و عراق داشتهایم، به ویژه برای ورق PVC و PET و نیز چاپ لیبل.
کیفیت کالای ما خوب و قابل قبول آنهاست، بعضی شرکتها مثل کارخانه دولتی روغن عراق که پیش از این لیبلهای خود را از چین تهیه میکرد، حالا لیبل شرینک را از ما خریداری میکند. تازهترین فروش ما 15 میلیون قطعه لیبل این کارخانه بوده است.
اکنون تولیدکنندگان فیلم پلیاتیلن و بطری PET و چاپکاران لیبل به طور مستقل یا به عنوان پشتیبان بستهبندی آب و نوشیدنیها و صنایع غذایی، از فرصتهای خوبی برخوردارند.
اعتبار بعضی محصولات و برندها نیز سرمایه ما در بازارهای کشورهای همسایه است، با چنین اعتباری باید اکنون که مزیت نسبی قیمت را هم برای بعضی محصولات داریم، به بازارهای همسایه راه باز کنیم. اگر دولت و ادارات مختلف
حمایت کنند، خواهیم توانست سهم خود را در بازار این کشورها در آینده باز هم گسترش دهیم.
حالا وقت بازاریابی صادرات چاپی است
محمدرضا غیبی مدیرکل «انجمن توسعه صادرات چاپ ایران» بود؛ انجمنی که خبر تاسیس آن به همراه معرفی سایر اعضای هیات مدیره (محمد کلاری، محمود پیشعلی، حسن قاسمی، ابوالقاسم نظری، احمد آل طه، عباس ابوالفتحیان و رضا رضایی) در دی ماه 1381 اعلام شد و قبل از اولین سالگرد، به دنبال تغییر و تحولات وزارت ارشاد، از فعالیت بازماند.
علیرغم ناکامی این انجمن، وی طی چندین سال درگیر کارهای چاپ و بستهبندی صادراتی بوده است. حتی قبل از تاسیس آن انجمن که دولت مستعجل بود، او تجربههای خوبی در این زمینه داشت.
او چه در سالهای 1375 تا 1379 که مدیرعامل «پیشگامان چاپ و نشر» در شیراز و تهران بود و چه سالهای 86-1379 که مدیر «همگام چاپ و نشر» بود، و چه پس از آن که به عنوان مشاور پروژههای بستهبندی فعالیت داشت، درگیر مسایل صادرات چاپ بوده است. حالا او نقطهنظر خود را درباره فرصتهای جدید صادراتی به ماهنامه صنعت چاپ ارایه داده است.
علیرغم محدودیتهای توسعه صنعت چاپ در دهه 70، امکانات صنعت چاپ در کشور ما در مقایسه با کشورهای همسایه، چندان نومیدکننده نبود. حتی آنچنان بود که شماری از کارهای چاپی کشور امارات در ایران چاپ میشد. اما تحولات چاپ در جهان و نوسازی و گسترش مراکز چاپ و بستهبندی در امارات و ترکیه از اوایل 1380، از چنان شتابی برخوردار شد که چاپ و بستهبندی ایران از آنها عقب افتاد. حالا بسیاری از کارها که در گذشته به اروپا سفارش داده میشد، دارد به ترکیه و امارات میرود.
بی شک یکی از دلایل اصلی آن پیشرفتها و این پسرفتها، سهولت سرمایهگذاری، آورده اندک، وامهای کلان بلندمدت با بهره زیر پنج درصد برای چاپخانهداران آن کشورها و مشکل تامین وثیقه و بهرههای بانکی سنگین 20 تا 25 درصدی برای سرمایهگذاران ایرانی بوده است. تورم و نوسان نرخ ارز و عوارض گمرکی روی کاغذ و مرکب هم باعث بالا رفتن قیمت تمام شده میشد.
این دو عامل بازدارنده برای صادرات کارهای چاپی بود.
حالا بالا رفتن نرخ ارزهای خارجی در برابر ریال، علیرغم گرانی کالاهای وارداتی، فرصتی برای تولیدکنندگان و صنعتگران و به طور مشخص چاپخانهداران پدید آورده است. گرچه کاغذ و مرکب و پلیت وارداتی هستند، ولی سایر هزینههای دخیل در یک کار چاپی که موجود هستند! بسیاری از هزینههای ثابت به جای خود هستند. ماشینآلات، محل چاپخانه و ... از طرفی هزینه برق مصرفی و نیروی کار که با ریال پرداخت میشود، در مقایسه با هزینههای بینالمللی الان پایینتر است، بنابراین دراین مقطع خاص فرصتهای تجاری خوبی فراهم میآید که به شرط سرعت عمل در فعالیت بازاریابی و تسهیل امور در گمرکات کشور میتواند آغاز فصل تازهای در صادرات کارهای چاپی باشد.
بدیهی است استفاده از این فرصت به خودی خود تحقق پیدا نمیکند، بدون فعالیت بازاریابی هیچ سفارشدهنده خارجی درب چاپخانههای ما را نمیکوبد که کار چاپی و بستهبندی خود را سفارش دهد. این فرصت از آن کسانی است که اهل تحرک و پویایی هستند و کسانی که فقط به نق زدن و انتظار کشیدن اکتفا میکنند، سهمی در این میان نخواهند داشت.
دست کم کارهایی را که به خارج سفارش داده میشود و در ایران با امکانات موجود چاپخانهها، امکان چاپ آنها وجود دارد، شناسایی کنیم و سراغ سفارشدهندگان آنها برویم و با ارایه نمونه کار، اعتماد آنها را به توان خود برای چاپ آنها جلب کنیم.
ما این کار را در دهه 70 تجربه کردهایم. شرکتی مالزیایی که از ایران خرما خریداری میکرد، جعبههای خرما را چاپ شده و آماده میفرستاد و در ایران خرما درون آن بستهبندی میشد. به کمک چاپخانههای شیراز و تهران، نمونه آن جعبهها تولید و با قیمتی که برایشان به صرفه بود، به آنها ارایه شد.
پس از آن خرمای دو شرکت «فارس کبکاب» و «بدر دی» که اولی خرمای جنوب و دومی خرمای بم را صادر میکرد، در بستهبندیهای داخلی، به مالزی فرستاده شد.
میتوانم تجربههای مشابهی را در زمینه بستهبندی قند طبیعی برای شرکت انگلیسی وایت هورس و نوعی آدامس که در لبنان توزیع میشد و نیز جایگزین کردن بستهبندی میگو که پیش از آن از سوییس وارد میشد، یادآوری کنم.
البته لازم است به نکتهای اساسی نیز در این ارتباط اشاره شود و آن حساسیت کارهای صادراتی و استانداردهای مورد نیاز برای خدمات چاپ در بازارهای جهانی است.
کنترل کیفیت در این بازار از اهمیت ویژهای برخوردار است. اگر بین ده هزار کار، ده نسخه ایراد داشته باشد، کل کار مرجوع میشود. اما از این سختگیری نباید نگران باشیم، زیرا کار کردن در چنین مناسباتی موجب ارتقای کیفیت چاپ در کشور میشود.
نکته دیگری که لازم است به آن اشاره کنم، لزوم اقناع دولت و برنامهریزان و مسوولان درباره ضرورت حمایت از صنعت چاپ است. زیرا این صنعت علاوه بر نقش بین رشتهای و مکمل در سایر فعالیتهای تولیدی و اقتصادی، ارزش افزوده بالایی به محصولات مختلف میبخشد که به رونق کل اقتصاد کشور کمک میرساند.
برای مثال بد نیست یادآور شوم زیرهای که از ایران صادر میشود، واحد آن تن و بهای آن برحسب ریال است.
اما در امارات همین محصول در بستههای 50 گرمی و صد گرمی بستهبندی میشود و ارزش آن برحسب یورو اعلام میشود.
هر چه از صنعت چاپ و بستهبندی حمایت شود، کل بخشهای اقتصاد کشور از آن بهرهمند خواهند شد و بازاریابی خارجی در این زمینه میتواند به شکوفایی هر چه بیشتر صنعت بیانجامد. با این توضیحات بار دیگر یادآور میشوم که درست همین حالا وقت بازاریابی و کسب سهم بیشتر در بازارهای منطقهای است.