قصه پرغصه بستهبندی مواد غذایی از مزرعه تا سفره/ فاصله هزار فرسنگی بستهبندی ایران با مطالبات بازار جهانی
دیدن صحنههایی مانند هدررفت کالا بهخاطر بستهبندی نامناسب یا بیاحتیاطی در حمل و نقل به قدری برای ما عادی شده که گاهی بیتفاوت از کنار آن میگذریم ، اما برای تولید کنندگان کالا بهویژه کالاهای خوراکی و مواد غذایی این موضوع همچنان یک زخم عمیق و کاری است که بخش مهمی از سرمایهشان را به هدر میدهد...
خیلی هنر میخواهد که یک کالای کروی شکل را در یک بستهبندی مکعب جای بدهی یا برعکس . البته اینکه جعبه یا بهتر بگوییم بستهبندی سرانجام صحیح و سالم به مقصد برسد هم موضوع دیگری است که پای مشکلات و چالشهای دیگری را به موضوع باز میکند .
بستهبندی بهعنوان آخرین حلقه تولید و تأثیرگذارترین آن، دنیای جدیدی پیش روی تولید کنندگان و حتی سرمایهگذاران بخش کشاورزی باز میکند . اگرچه بسته بندی بهعنوان یک حلقه از زنجیرههای متعدد تولید و توزیع و... است اما بیشک اگر کالایی بتواند چالش حلقههای پیشین را پشت سر بگذارد . بستهبندی میتواند سرنوست نهایی کالا و سرانجام آن را رقم بزند . به این معنا که با همه تلاشهایی که میشود ، اگر بستهبندی بهعنوان نمایشدهنده کالای واقعی ؛ شیوه صحیح و درستی نداشته باشد ، پایان تلخی در انتظار تولیدکننده و کالای تولیدشدهاش است .
این ضعف و چالش در نقطهای خود را نشان داد ( و همچنان نشان میدهد ) که کالاهای انحصار تولید ایران مانند زعفران بدون بستهبندی و فله به کشورهای دیگر ازجمله اسپانیا و ایتالیا فروخته شده و از آنجا به اسم این کشورها صادرات میشود " زعفران اسپانیا"!
این بخشی از ماجراست که در ظاهر مصرفکننده میبیند ، اما آنچه به سر تولیدکننده میآید موضوعی متفاوت و تلخ است . چرا که در بسیاری از موارد کالایی که با هزار امید تولید شده بهدلیل مشکل در بستهبندی و نقصانهای حمل و نقل چیزی برای رسیدن به مقصد باقی نمیماند و پیش از رسیدن به مقصد باید آن را دور ریخت. این موضوع بهویژه درباره کالاهای فسادپذیر که مقصد صادراتی دارند، بسیار دیده میشود .
بستهبندی کهن از دیروز تا امروز!
پیدا کردن قفسه بیسکویت و شیرینیها کار سادهای است. میتوان از دور حتی از شکل و رنگهای بستهبندی آنها را تشخیص داد. وقتی که مادر به فرزند نوپایش میگوید که فلان شیرینی را از قفسه بردار و بیا اینجا تا حساب کنیم. کودک مستقیم به سمت قفسه و قسمت مربوطه میرود. همان شیرینی را برمیدارد و میآید. نمیدانم کودک باهوش است یا قضیه دیگری در بین است ، چون کودک بدون خطا سر همان قفسه میرود. البته از حق نگذریم که شکل و قیافه این شیرینی خاص از زمان کودکی خود من تا به امروز ، تغییر چشمگیری نداشته ، شاید کمی رنگهایش شدید یا خفیف شده است . اما به هر حال بستهبندی راحت و سر راست شیرینی که هیچ نوع چسب یا چیزی مشابه آن را ندارد ، به احتمال زیاد یکی از علائق این کودک است .
مرد میانسال با چشم داخل قفسهها را جستجو میکند و بسته جوششیرین را از بین بستههای دیگر بیرون میکشد . بعد از بیرون کشیدن بسته ، یکی دو بسته دیگر هم از بالای قفسه پایین میافتد و مرد از ترس افتادن و پاره شدن بستهها پیش از پایین رسیدن ، آنها را درهوا میگیرد و چیزهایی زیرلب میگوید . فروشنده هم به کمک او آمده و همه چیز به خوبی و خوشی تمام میشود ، اما لباسهای مرد پر از غباری است که قفسه پایین ریخته است .
- شما لباست رو تمیز کن من خودم اونهایی که زمین ریخته را جمع میکنم .
- این بستهها درست و حسابی نیست . با کوچکترین فشار پاره میشود . همه جا را پر میکند .
- آره دیروز هم یکی از بستههای زردچوبه باز شد . باید هم جای آنها را عوض کنم و هم اینکه چندتا جعبه باقیمانده را پس بفرستم . تا امروز چندتا از بستهها همینطوری از بین رفته و خراب شده ...
مکالمه بین مرد و مغازهدار همچنان ادامه دارد . پیش از آنکه حرف آنها تمام شود به قفسههای دورتادور مغازه نگاه میکنم و به اجناس ریز و درشتی که کیپ هم چیده شده است . با خودم فکر میکنم چقدر این تصویر آشناست و در مغازههای دیگر تکرار شده است ؟
بستهبندی فقط با کارتن موزی
صبح زود است و هنوز آفتاب درست و حسابی کف کوچه پهن نشده ؛ وانت با عجله نبش کوچه میایستد و برای اینکه راه کوچه را نبندد ، دنده عقب تا روی پل میآید و میایستد. کارگر و راننده با کمک همدیگر جعبههای سبزی و میوه را زمین میگذارند و بعضی از سبزیجات را نیز داخل مغازه میگذارند . تعداد زیادی از توتفرنگیهای داخل جعبه له شده و مرد جوان با تردید به آنها نگاه میکند. جعبه را روی قفسهها رها میکند و با تلفن همراه شماره میگیرد.
- مگر قرار نبود که جعبهها را عوض کنید. این دفعه هم نصف توتفرنگیها له شده. اگر قرار است هم پول بیشتر بدهم، هم جنس خراب تحویل بگیرم که نمیشود. پول این دفعه را نمیدهم...
نمیدانم فرد آن طرف خط چه میگوید که مرد جوان با عصبانیت فریاد میزند.
- برادر من تو هر دفعه همین را میگویی اگه نمیتونی و دسترسی نداری بگو ندارم و نمیتوانم چرا آدم را معطل میکنی؛ مگه مجانی کار میکنی، از این به بعد جنس را به شرط میخرم...
بحث به همینجا ختم نمیشود، اما مرد جوان از ادامه گفتوگو منصرف میشود.
- توتفرنگیها کیلویی چند؟
- چقدر بدهم خوب است؟ توتفرنگی بوتهرس را کیلویی ۱۲ هزارتومان داده، اما الان نگاه میکنی جعبه خیس شده و علاوه بر اینکه زیر جنس آب رفته، روی جنس هم لک گرفته.
- الان همه فروشندهها توتفرنگی را در سبدهای کوچک پلاستیکی میفروشند...
- بله، اما توتفرنگی بوتهرس و دستی را باید با حفاظ داخل سبد گذاشت. در بسیاری از مواقع هم باید سبد را درون کارتن مقوایی چید. اما حملکننده و بهرهبردار درست عمل نکردند و نصف جنس خراب شده که قابل نگهداری نیست و باید همین امروز حتی به حراج فروخته شود. من خودم تولیدکننده هستم، ولی چون مغازه هم برای فروش دارم، جنس تولیدکنندههای دیگر را نیز قبول میکنم. اما میبینید که طرف حتی دلش برای مالش که زحمت به پایش کشیده نمیسوزد، این طور آن را خراب میکند. هم کار بلند نیستند، هم به جای اینکه آن را داخل یک جعبه درست بریزد با چه چیزی جنس به این لطیفی را گذاشته و رها کرده است.
حال بگذریم از درد دلهای بلند بالای مرد جوان که با وجود اینکه تولیدکننده است، هنوز نتوانسته جعبهای مناسب و خاص برای حمل محصولاتش پیدا کند و همچنان بهترین جعبه بستهبندی را کارتن موزی میداند که بسیار محکم و مقاوم است و حتی به درد اسباب کشی هم میخورد.
بستهبندی کاربردی
دیدن صحنههایی مانند هدر رفت کالا به خاطر بستهبندی نامناسب یا بیاحتیاطی در حمل و نقل به قدری برای ما عادی شده که گاهی بیتفاوت از کنار آن میگذریم، اما برای تولیدکنندگان کالا به خصوص کالاهای خوراکی و مواد غذایی این موضوع همچنان یک زخم عمیق و کاری است که بخش مهمی از سرمایهشان را به هدر میدهد. هرچند که موضوع بستهبندی از آن موضوعاتی است که هم تولیدکننده و هم مصرفکننده را (تا به امروز) تا حد ممکن متضرر کرده است.
ایمان آلمظفر ، کارشناس حوزه بستهبندی و طراح است . او به طور حرفهای به این صنعت پرداخته است. او معتقد است که رشد نیافته بودن در صنعت بستهبندی هم تولیدکننده را متضرر کرده هم مصرفکننده و البته این عقبماندگی در حوزه صنعت بستهبندی دلایل متعدد و گوناگونی دارد . از ابتدا اشاره به لزوم وجود بستهبندی و دلایل به وجود آمدن این صنعت میکند و میگوید : مهمترین و اصلیترین دلیل بستهبندی کالاها ، حفظ و نگهداری آن بود. چون این صنعت پس از تولید انبوه کالا و نیاز به انبار کردن آن به وجود آمد. البته واضح است که از آن زمان تاکنون صنعت بستهبندی راه طولانی طی کرده است.
او اضافه میکند : در حال حاضر بستهبندی بهطور کلی کاربردهای متفاوتی پیدا کرده است. امروز غیر از بستهبندی ، موضوع برچسبها و ... نیز اهمیت پیدا کرده است . بستهبندیهایی که به نحوه مصرف یا زمان مصرف کالا کمک و راهنمایی میکند . برخی از بستهبندیها به راحتی قابل بازیافت و برگشت به چرخه مصرف هستند و برخی دیگر قابل مصرف با شیوههای دیگر هستند .
آلمظفر معتقد است که در کشور ما با توسعه صنایع، آمدن فروشگاههای بزرگ و زنجیرهای و درخواستهای مشتریان برای تنوع شکل دیگری گرفته است. اما وقوع جنگ و پیامدهای آن یک فاصله بزرگ در این صنعت و خواستههای جامعه و نکات دیگر پدید آورده است. او دراین باره میگوید: از آنجایی که جنگ تحمیلی باعث شد تا همه صنایع تحت تأثیر آن قرار بگیرد، کالایی در خور توجه تولید نمیشد که در کنار آن صنعت بستهبندی هم رشد کند. پس از آن هم، صنایع آن قدر با چالشهای ریز و درشت مواجه بودند که در تامین بازار داخلی هم با مشکل روبهرو بودند.
او اضافه میکند: در چند سال اخیر باتوجه به اتفاقهایی که نشان میدهد روابط ما با دنیا در حال عادی شدن است و به بازار بینالمللی فکر میکنیم، اهمیت این موضوع دو چندان میشود. اما برای آماده شدن و رفتن به دنیای جدید، ما با چند چالش عمده مواجهیم که یکباره حل نمیشود.
هزینه تمامشده بالا
این کارشناس طراحی و بستهبندی، چالشهای بسیاری را نام میبرد، اما مهمترین آنها تأمین مواد اولیه و دسترسی به بازار انبوه و متنوع جهانی با استانداردهای روز میداند و اینکه طراحان و تولیدکنندگان به این مواد اولیه انبوه دسترسی ندارد. او درباره این چالشها توضیح میدهد: بعد از چالش موارد اولیه، برخورداری از نیروی انسانی کارآمد و متخصص در زمینه طراحی، اجرا و عملی است. در زمینه صنعت چاپ و بستهبندی مدتهاست که آموزش درست و منسجمی وجود ندارد. آموزشهای موجود نیز بیشتر در زمینه چاپ است تا طراحی و اجرای بستهبندی. اگر شما خواهان مطالعه در زمینه بستهبندی و چاپ باشید، هرقدر هم بگردید، بیشتر از یک یا دو مرجع معتبر پیدا نمیکنید.
او در مورد چالش بعدی میگوید: اینها به یک طرف، مشکل بعدی در بخش تولید و تولیدکننده است. فناوری جدید و بهروز بستهبندی در ایران وجود ندارد. برخی از دستگاههای بستهبندی به قدر گران هستند که تولیدکننده داخلی با همه امکانات و تسهیلات قدرت خرید آن را ندارد و با خرید این دستگاه هم قدرت تولید و رقابت ندارد، چون هزینه تمام تولید و کالا برایش بسیار بالا میرود.